معامله گران بازار سرمایه در مقابل روند نزولی بازار در ابتدا بیقرار میشوند؛ اما فوراً آن را، اصلاح طبیعی قیمت تعبیر میکنند و این شانس را پیش رو میبینند تا خریدهای قبلی را با قیمتهای پایینتر در بازار سرمایه تکمیل کنند. معامله گران مدتی اوضاع ناخوشایند بازار سرمایه را تحمل میکنند و مرتبا به خود دلداری میدهند و افت بیشتر را غیرممکن پیشبینی میکنند؛ اما جایی صبرشان لبریز میشود و با زیان سنگین سهام را در بازار سرمایه میفروشند. همیشه درک یک ریزش شدید بهصورت مرحلهبهمرحله صورت میگیرد و پوشش رسانهای این پدیده در بازار سرمایه به همین صورت است.
رفتار معامله گران در هنگام ریزش بازار بورس
سراسر زندگی ما مملو از احساسات است. زمانی که میبوییم و میشنویم یا لمس میکنیم احساسات و خاطرات در ما زنده میشوند. بازار سرمایه همیشه تحت تاثیر رویدادهای روانشناختی و الگوهای رفتاری قرار دارد.
معامله گران در بازار سرمایه همیشه با همان طرز فکر و با همان عکسالعملها، همان اشتباهات تکرار میکنند! و در بازار سرمایه این رفتار و شخصیت معامله گران است که بر معاملات آنها بیشتر از تحلیل تکنیکال (Technical) و تحلیل بنیادی (Fundamental) تأثیرگذار است.
وقتی قیمت سهام پس از ریزش بازار بورس یا یک دورهی ضعف طولانی در بازار سرمایه شروع به رشد میکنند، هنوز بسیاری از معامله گران با تردید از خود میپرسند که آیا روند رشد بازار سرمایه پایدار خواهد ماند؟
معامله گران ترجیح میدهند منتظر بمانند و فعلاً نگاه کنند تا ببینند چه میشود. اگر صعود بازار سرمایه ادامهدار باشد و سیگنال ورود دریافت کنند، باز ترجیح میدهند صبر کنند تا در اصلاح بعدی یا همان نقطه بعدی ریزش بازار بورس وارد آن شوند، چون اصلاً نمیخواهند بعد از این همه مدت صبر، گران بخرند. اما وقتی از اصلاح بازار و حتی تثبیت قیمت سهام خبری نمیشود و نرخها مرتباً بالا میروند معامله گران عصبی میشوند و در نهایت صبر بیش از این را جایز نمیشمارند. تصمیم میگیرند تا از مانده روند بازار سهمی داشته باشند و لذا خرید سهام را شروع میکنند، غافل از اینکه دیر تصمیم گرفتند.
اگر روند صعودی بازار سرمایه متوقف یا معکوس شود معامله گران در ابتدا بیقرار میشوند؛ اما فوراً آن را، اصلاح طبیعی قیمت تعبیر میکنند و این شانس را پیش رو میبینند تا خریدهای قبلی را با قیمتهای پایینتر تکمیل کنند.
مدتی اوضاع ناخوشایند را تحمل میکنند و مرتباً به خود دلداری میدهند و افت بیشتر را غیرممکن میپندارند؛ اما با ادامهی ریزشها دوباره استراتژیهای خود را مرور میکنند و پس از قدری تردید و تفکر تصمیم میگیرند بهمحض بازگشت قیمت و رسیدن به نقطهی سربهسر از بازار سرمایه و سهام خارج شوند.
پس از تعلل و توجیه بسیار، زمانی به خود میآیند که دیگر ضررها خیلی زیاد شدهاند. تردیدها در مورد صحت معاملهای که کردهاند زیاد میشود و در هر ریزش امیدوارند که دیگر قیمت به کف نهایی خود رسیده باشد و از این نقطه بازگردد. اما چنین نمیشود.
بههرحال معامله گران در بازار سرمایه جایی صبرشان لبریز میشود و با زیان سنگین میفروشند. همیشه درک یک ریزش شدید بهصورت مرحلهبهمرحله صورت میگیرد و پوشش رسانهای این پدیده در روانشناسی بازار سرمایه نیز چنین است.
مانفرد هونبر، متخصص روانشناسی بورس و عضو موسس شرکت تحلیل گری Sentix برای آن سه فاز مشخص کرده است:
۱- فاز انکار
در فاز اول معامله گران دلیل ریزش بازار بورس را نمیدانند ولی با درنظر گرفتن آن تحت عنوان اصلاح طبیعی و گذرا بازار از آن چشمپوشی میکنند. این مرحله را فاز انکار در روانشناسی بازار سرمایه مینامند که تنها روانشناسان بازار سرمایه سیگنال هشدار آن را درک میکنند.
۲- فاز قبول یا پذیرش
در پی آن فاز قبول یا پذیرش در بازار سرمایه می آید که درآن ریزشها ادامه دارد، ولی این بار دلایل بسیاری برای این ریزش بازار ذکر میشود.
۳- فاز تسلیم بیقید و شرط
در نهایت زمان وحشتزدگی معامله گران در بازار سرمایه فرامیرسد. رسانهها از فروشهای بیمحابای معامله گران و سرمایه گذاران سردرگم خبر میدهند و همه معامله گران فقط میخواهند از بازار بورس بیرون بروند. این یعنی فاز تسلیم بیقید و شرط در برابر ریزش بازار بورس.
ترس و طمع در هنگام ریزش بازار بورس
تا زمانی که قیمتها به ریزش ادامه میدهند، تسلیمشدگان در بازار سرمایه از خروج خود خوشنودند. پس از مدتی وقتی قیمتها شروع به برگشت میکنند دوباره معامله گران این بازگشت را جدی نمیگیرند و کسی ماندگاری صعود را باور نمیکند. مدتی بعد نا باوران بازار سرمایه کمکم جو پر نشاط و امیدوار بازار را نشانه خوبی بر ادامه صعود میبینند.
تازه وقتی اولین دادههای بنیادی از رشدهای اخیر حمایت میکنند و چشمانداز آینده خوب پیشبینی میشود معامله گران هم کمکم مطمئن میشوند، ولی این موقعی است که دیگر عروسی تمامشده و اصلاح بعدی بازار سرمایه درراه است.
یک جمله حکمتآمیز قدیمی در بورس میگوید: وقتی نرخها صعود خود را انجام دادند، سرمایهگذاران حقیقی به بازار سرمایه وارد میشوند و وقتی ریزشها تمام شد، تازه تصمیم میگیرند که بروند!
هر دو حالت حدی، یعنی ترس از زیان و امید به سود، در هر معامله گر بازار سرمایه حضوری همیشگی دارد. گاهی این احساس قویتر است و گاهی دیگری.
پشت هر طمع قدری ترس نهفته است و پشت هر ترس قدری امید!
شکل زیر، تصویری نوعی از رویدادها را نشان میدهد.
سودهای فوری در ابتدا معامله گران را شجاع و حریص میکنند تا اینکه اولین عقبنشینی شدید، یک شوک به معامله گران وارد میکند. امید به اینکه تحرکات قیمتی تنها یک اصلاح طبیعی قیمت باشد باعث میشود موقعیت خود را باز نگهدارند و در بازار سرمایه بمانند.
معامله گران در برابر ادامه ریزشها در بازار سرمایه ابتدا کمی سرگردان میشوند. ولی وقتی دیگر نتوانند دادههای جدید را نادیده بگیرند ترس به وجودشان رسوخ میکند. دور نمایی از احتمال بروز بحران و فاجعه مالی در بازار سرمایه میتواند منجر به وحشتی فراگیر و تسلیم شدن بیقید و شرط گردد. چیزی که نهایت باقی میماند همانا پشیمانی و هراس از کل بازار سرمایه است یا حداقل از آن صنعتی که در آن پولمان ازدسترفته است.
نتیجهگیری:
نوسانات قیمت و ریزش بازار بورس تنها یک رویداد مالی نیست که بتوان آن را شستهرفته روی صورت حسابها مشاهده کرد، بلکه بیش از آن، رویدادی روانشناسی است، چون ماجرا بر سر پولی است که با هویت معامله گران گرهخورده است و لذا تحرکات بازار، منجر به بیدار شدن عمیقترین احساساتی میشوند که اصولا یک انسان میتواند داشته باشد، از خوبترین تا بدترین آنها.